کد مطلب:30714 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

سیاست گذاری ارتباطی











در باب سیاست گزاری ارتباطی در جنگ می گوید. (خطبه 11)

«تزول الجبال و لا تزل عض علی ناجذك اعرالله جمجمتك تد فی الارض قدمك. ارم یبصرك اقصی القوم و غض بصرك و اعلم ان النصر من عندالله سبحانه.»

1- بایستی همه سیاستگزاری ارتباطی در زمان جنگ برای صبر و استقامت باشد.

2- بایستی در سیاستگزاری ارتباطی جنگ جدیت و اعتماد به نفس به وجود آورد.

3- نبایستی در زمان جنگ انسان مداوم مرگ را جلوی چشم خودش ترسیم كند چون سبب تزلزل او می شود پس سیاستگزاری ارتباطی نیز بایستی همینطور باشد.

4- در سیاستگزاری ارتباطی زمان جنگ بایستی سعی كرد كه كل جنبه های دشمن را در نظر مردم ترسیم كرد تا یك هوشیاری جمعی نسبت به وضعیت دشمن به وجود آید.

5- بایستی زرق و برق لشكر دشمن و قدرت او را در چشم افراد جامعه پایین آورد.

6- در زمان جنگ بایستی توسط وسائل ارتباطی امید را تا آنجا كه می توان بالا برد در پناه توكل به خدا.

سیاستگزاری ارتباطی در حكومتها بایستی بر اشاعه عدل باشد نه آزادی مطلق كه منتهی به ظلم شود چون زمانی كه عدل باشد برای همه یك نوع سعه و گشایش می باشد و وقتی ظلم حاكم باشد برهمه یك تنگی به وجود خواهد آمد.

«فان فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق» (خطبه 15).

رهبر بایستی پای حرفهای خودش بایستد و گرنه پیروان او متزلزل خواهند شد پس سیاست ارتباطی در قبال رهبر بایستی اینگونه باشد.

«ذمتی بما اقول رهینه و انا به زعیم» (خطبه 16)

از طرف دیگر بایستی وسایل ارتباط جمعی تجربه های همه افراد جامعه از رهبران، افرادی بالا ببرند تا یك نوع ایمن سازی در سطح جامعه نسبت به حوادث آینده به وجود آید.

«ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات حجزته التقوی عن تقحم الشبهات» (خطبه 16).

وسایل ارتباط جمعی بایستی حق شما باشند نه باطل شما چون باطل در طی تاریخ بشری همیشه بوده است چون باطل كثیر است و حق قلیل و قلیل به سادگی كثیر نخواهد شد (حق كه ضعیف شد مشكل است قوت یابد) پس بایستی حق را بیان كند.

«حق و باطل و لكل اهل فلئن تمر الباطل لقدیما فعل و لئن قل الحق فلربما و لعل و لقلما ادبر شی ء فاقبل» (خطبه 16).

بایستی هر چه موجب تزلزل مخاطبین وسایل ارتباط جمعی می شود پخش نشود و در قبال آن سكوت كرد.

«بل اندمجت علی مكنون علم لو بحت به لاضطربتم اضطراب الارشیة فی الطوی البعیدة». (خطبه 5).

بلكه سكوت من برای آنست كه فرو رفته ام در علمی كه پنهان است و اگر ظاهر و هویدا نمایم آنچه را كه می دانم هر آینه شما مضطرب و لرزان می شوید مانند لرزیدن ریسمان در چاه ژرف.

وسایل ارتباط جمعی اگر می خواهند الگوهای فكر را در یك جامعه معرفی كنند نبایستی اشخاص را معرفی كنند كه دارای یكی از دو صفت باشند:

1- به دنبال نوآوری شدید و بی پایه

2- جاهل و نادان و دانا شماچون اولی به تحریفات مكرر می انجامد و دومی به كوری و زمین خوردن جامعه.

«ان ابغض الخلائق الی الله رجلان: رجل و كله الله الی نفسه فهو جائر عن قصد السبیل...» (خطبه 17).

دشمن ترین خلائق نزد خدا دو انسانند اول انسانی كه خداوند او را به حال خود گذاشته است پس از راه راست منحرف گشته است و به سخن بدعت آور و دعوت مردم به ضلالت و گمراهی دل داده است. پس این مرد سبب فتنه و فساد است برای كسی كه به واسطه او در فتنه واقع شده است و گمراه است از راه كسی كه پیش از او به راه راست رفته و گمراه كننده است كسانی را كه زنده بودن و بعد از مردنش از او پیروی می كنند بار گناهان غیر خود را حمل كرده و در گرو گناه خویش هم می باشد و دوم انسانی كه نادانیها را در خود جمع كرده مردم نادان را گمراه می كند در تاریكیهای فتنه و فساد بی خبر است در موقع اصلاح كردن كور است عوام او را دانا می نامند و حال آنكه نادان است و هر روز در پی زیاد كردن چیزی كه كم آن بهتر از بسیار است. تا اینكه به آن رسید و سیراب گردید از آب متعفن گندیده و پر شده از مطالب بیهوده و... اگر درست گفت می ترسد كه غلط گفته باشد. و اگر غلط گفته باشد انتظار تاءكید از جانب مردم دارد. و اگر چیزی برای او واضح نیست سعی در كتمان آن دارد. اینها سبب حكمهایی می شوند كه خون ناحق ریخته شود.

و نزدیك گروه اول بی مقدارتر از كتاب خدا نیست موقعی كه به درستی خوانده شود و تأویل شود و گرانبهاتر از آن نیست زمانی كه تأویل شود.

در خطبه بعدی می گوید كه هر دو گروه در عمل و قضاوت سبب می شوند كه یك نوع نسبی گرایی در عامل قضا و قضاوت به وجود آید كه سبب فاجعه در دین می شود.

«ترد علی احدهم القضیه فی حكم من الاحكام فیحكم فیها برأیه ثم ترد تلك القضیه بعینها...» (خطبه 18).

مسئله ای از احكام دین از یكی از علماء پرسیده می شود او به رأی خود را جمع به آن فتوا می دهد همان مسئله از قاضی دیگری سؤال می شود فتوی او بر خلاف قاضی اول است آنگاه ایشان با حكمهای خلاف یكدیگر نزد پیشوایی كه آنها را قاضی قرار داده گرد می آیند، قاضی القضاة رأی همه آنان را درست می داند در صورتی كه خدای ایشان یكی و پیامبر یكی و كتابشان یكی است آیا خداوند تعالی امر به اختلاف فرموده كه اطاعت او را می كنید و یا نهی از آن كرده است پس عصیان او را می كنید یا اینكه دین ناقصی را نازل و برای اتمام آن از ایشان كمك و یاری خواسته است یا اینكه خود را شریك خداوند می دانند و حكم می دهند او هم راضی است یا اینكه خداوند دین تامی فرستاده رسول خدا (ص) در تبلیغ آن و رساندن آن كوتاهی نموده و حال آنكه خداوند متعال می فرماید هیچ چیز را در قرآن فروگذار نكرده ایم و ذكر فرموده است كه بعضی از قرآن تصدیق می كند بعض دیگرش را و اختلافی در آن نیست پس فرموده این قرآن اگر از جانب غیر خداوند بود هر آئینه در آن اختلاف بسیاری می یافتند و ظاهر قرآن كریم شگفت آور و نیكو و باطن آن ژرف و بی پایان است و عجایب و غرائب آن پایانی ندارد. و تاریكیها رفع نمی گردد مگر به وسیله آن.

و علت آنكه چنین انسانهایی پیدا می شوند این است كه قرآن دارای سطوح مختلف معنی و بنابراین سطوح مختلف ارتباطی است برخی سطوح ظاهری آن را می گیرند و آنرا نسبت به سطوح عمیق آن می دهند بنابراین ظاهرنگری در قرآن سبب می شود كه به دنبال نوآوری و یا پوشاننده حبل خود برآیند پس چند حكم داده می شود و هر حكم هم ظاهرا و به نظر خودشان درست باشد پس نقصان نگرش خودشان را به نقصان در دین و اتمام آن به وسیله خودشان بدهند و چنین اشخاص به وجود می آورند كه وسایل ارتباطی بایستی كمك به این نوع فرآیند تكوین چنین شخصیتهایی نكنند چنانكه امروزه در سطح دنیا می كنند مثل مطرح كردن امثال الوین تافلر، بلكه بایستی وسایل ارتباط جمعی افراد عمیق و متین و متواضع علمی را مطرح كند.

وسایل ارتباطی نبایستی فقط دنیاگرایی راترویج كنند بلكه بایستی دنیاگرایی را طوری ترویج بدهند كه آخر و عاقبتی نیز وجود دارد كه انسان دچار عاقبت اعمال خودش خواهد شد حال چه دنیوی و چه اخروی.

و این نوع سیاستگزاری ارتباطی نسبت به دنیا سبب می شود كه انسان نه از دنیا غافل بماند و نه از آخرت و به لهو و لهب نپردازد و اخلاق جای بسیار عظیمی در زندگی دنیوی داشته باشد.

«فان فان الغایه امامكم و ان وراءكم الساعة تحدوكم تخففوا تلحقوا فانما ینتظر باولكم آخركم» (خطبه 21).

«عاقبت و پایان جلوی روی شما است و قیامت یا مرگ در عقب است كه شما را سوق می دهد و می راند، سبك شوید، ملحق گردید كه اولی شما را بازداشت و اسیر نموده و آخری شما را منتظر» پس سبك شدن در دنیاگرایی صرف نكردن بلكه دنیاگرایی برای آخرت، كار كردن در دنیا برای آخرت نه دنیا.

یعنی برای سبك شمردن در دنیا و انجام دادن كارهای بزرگ غایت گرایی می خواهد و گرنه امور روزمره انسانها را تلف خواهد كرد. و حتی غربیها برای اینكه این سبكی و سبكبالی به وجود بیاورند سعی كرده اند كه غایت گرایی راترویج بدهند ولو اینكه غایت مادی باشد و نتایج عمل تا مسائل معنوی دنیاگرایی صررف بدون غایت سبب تجمل گرایی خواهد شد وترك دنیا و فرار از دنیا یك نوع ركود به وجود می آورد و ریاكاری و دغل بازی كه نتایج آن اندوختن دنیا از راه دین و ضدیت با دنیا است كاری كه در طول تاریخ توسط كلیسا و تصوف در ایران انجام شده است.

به همین دلیل فوق از فقرنمایی و زهدنمایی در وسایل ارتباطی منع شده است چون فقرفروشی و زهدفروشی یكی از آفات شدید جامعه دینی است.

همچنین نبایستی رقابت بین انسانها از نظر مالی سبب فساد شود چون كسی كه دارد نبایستی ندارهها به خاطر نداری فاسد شوند و بایستی اول از هر چیز اقوام تأمین كننده اقوام باشند پس وسایل ارتباط جمعی بایستی تشویق كننده به یاری یكدیگر از اقوام باشند. بایستی شبكه خویشاوندی را قوی كرد تا این شبكه بتواند یك نوع خود كفایی و خودیاری را به وجود آورد. در خطبه 23 امیرالمؤمنین (ع) می فرماید:

«اما بعد فان الامر ینزل من السماء الی الارض...»

روزی مثل دانه های باران است كه به هر كسی كم و زیاد می رسد بنابراین زیادتی مال یكی از خویشاوندان سبب فساد دیگری شود چون انسان مؤمن فقر خودش را اظهار نمی كند و در واقع فرصت آنرا درست می كند و فقر را برطرف می كند و از خیانت دوری می كند و انتظار مرگ و روز آخرت و یا رزق دنیا می باشد. و خویشاوندان بایستی از نظر مالی یكدیگر را تقویت كنند و این و این سبب زیادتی مال در خویشاوندان می شود (مثل توسعه خانوادگی در ژاپن).

پس سیاستگزاری ارتباطی در باب فرهنگ اقتصادی و فرهنگ خویشاوندی از دیدگاه امام علی (ع) به خوبی روشن می شود. سیاست ارتباطی بایستی بر تبلیغ همیشگی جهاد و دفاع باشد بایستی در جامعه كاری كرد كه همیشه نگران امنیت ملی خودش باشد تا عزت و قدرت او حفظ شود و این سیاست ارتباطی فقط مختص به زمان جنگ نیست بلكه در زمان صلح نیز همینطور است جهاد در اسلام امام علی (ع) اینطور توصیف شده است: «اما بعد الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه و هو لباس التقوی...» (خطبه 27).

«جهاد دری است از درهای بهشت كه خداوند آنرا به روی خواص دوستان خود گشوده است و لباس تقوی و پرهیزكاری است و زره محكم حق تعالی و سپرر قوی اوست پس هر كه ار آن دوری كرد آن را ترك كند خداوند جامه ذلت و خواری و ردای لا و گرفتاری به او می پوشاند و بر این اثر این حقارت و پستی زبون و بیچاره می شود و چون خداوند رحمت خود را از دل او برداشته و به بی خردی مبتلی گردد و به سبب نرفتن جهاد و اهمیت ندادن به این امر مهم از راه حق دور شده و در راه باطل قدم می گذارد و به نكبت و بیچارگی گرفتار گردیده و از عدل و انصاف محروم خواهد شد.

پس جهاد و روحیه و قصد و انگیزش آن داشتن و در یك حد حفظ آمادگی سبب نشاط یك جامعه خواهد شد و بر عكس آن سبب ركود و بدبختی جامعه خواهد شد.

كشورهای بزرگ و مطرح در یك تمدن هیچوقت از امنیت ملی خودش غافل نخواهد بود و امنیت ملی را به عنوان یك اصل مقدس در اذهان عمومی ترسیم می كند. و این به وسیله ارتباطات می باشد امنیت عمومی است كه می تواند آسایش فكری به وجود آورد و سبب رشد فكری و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خواهد شد و بر عكس آن سبب بدبختی و بی فكری و بلاها و مشكلات روز به روز و بلكه تصاعدی خواهد شد. و در صورت امنیت ملی و عمومی سبب عدالت رشد خواهد كرد و بر عكس آن ظلم. پس روحیه جهاد بایستی حفظ شود.

از طرف دیگر بایستی با نزدیك سازی فكری و انگیزش وحدت عمومی و تفاهم میل به وجود آورد وگر نه جامعه دارای وحدت عمومی نخواهد بود و تمامی وحدت عمومی و تفاهم هنگامی به وجود می آید كه حول و حوش یك رهبر و سر نهادن به فرمانهای او باشد اگر در حول و حوش رهبری شك به وجود آید وتردیدها در حول و حوش رهبری به وجود آید آنگاه است كه جامعه دچار انحطاط عمومی خواهد شد و دشمنان دچار طمع خواهند شد كه جامعه را مورد تعرض قرار دهند.

«ایها الناس المجتمعه ابدانهم المختلفه اهواؤهم...» (خطبه 29)

ای مردمی كه بدنهایشان جمع و اندیشه ها و آرزوهایشان مختلف است سخنان سنگهای سخت را نرم می گرداند و كار شما دشمنان را به طمع می اندازد در مجالس چنین و چنان می گویید و چون وقت جنگیدن با دشمن پیش آید می گویند ما و جنگ... ذلیل وترسنده نمی تواند از ظلم و ستم مانع گردد و حق بدست نمی آید مگر به تلاش و كوشش، كدام خانه را بعد از خانه باز می دارید و با كدام امام و امیری بعد از من جهاد می روید. (خطبه 29).

به همین دلیل فوق است كه امیرالمؤمنین در خطبه دیگری سعی می كند رابطه حاكم و تابع و یا رابطه امام و مردم را بیان كند كه خود سیاستگزاری ارتباطی را در باب حكومت نیز می رساند:

ای مردم مرا بر شما حقی و شما را بر من حقی است اما حقی كه شما بر من دارید نصیحت كردن به شما و رساندن غنیمت و تمامی حقوق به شما و یاد دادن به شما است تا نادان نمانید وتربیت شما است تا بیاموزید. اما حقی كه من بر شما دارم باقی ماندن به بیعت است و اخلاص و دوستی در پنهان و آشكار و جواب دادن به من وقتی شما را می خوانم و اطاعت و پیروی به آنچه به شما امر كنم. (خطبه 34)

پس وسایل ارتباط جمعی بایستی وظایف هشت گانه را در ارتباط بین مردم و رهبر می شود. شبهه ها بایستی روشن شوند تا اینكه شبهه زایل شود.

«انما سمیت الشبهه شبهه لانها تشبه الحق فاما اولیاء الله فضیاوهم فیها الیقین» (خطبه 37).

نمونه دیگری كه ممكن است به رهبری ضربه بزند كلمات حقی است كه اراده باطل سیاسی از آن می كنند و این تحت لوای آزادی و آنارشیسم است خوارج گفتند: (لاحكم الا الله) برای اینكه نفی حكومت كنند و یك نوع آزادی سیاسی یا آنارشیسم می خواستند.

«كلمة حق یراد بها باطل نعم انه لا حكم الا لله. و لكن هولاء یقولون لا امرة الا لله. و انه لابد للناس من امیر بر اوفاجر یعمل فی امرته المؤمن و یستمتع فیها الكافر و یبلغ الله فیها الاجل و یجمع به الفی ء و یقاتل به العدو و تأمن به السبل و یؤخذ به للضعیف من القوی حتی یستریح به بر و یستراح من فاجر» (خطبه 40)

پس رهبر لازم است و قوام جامعه بستگی به رهبر و قوام او دارد رهبری كه مورد شبهه واقع شود با همین شعارهای سیاسی آزادطلبی سبب می شود كه او قوام پیدا نكند هر چند این نوع شعار آنارشیستی است ولی اوج تفكر سیاسی آزادی طلبی همین است. و درجات پائین تر آن از همین تفكر سرچشمه می گیرند چون بالاخره قدرت رهبر را كم می كند و امروزه رسانه ها همین نقش شبهه پراكنی در مورد مسؤولین ممراجعه ها دارند و سعی در تضعیف رهبران دارند. و مسؤولین و رهبران سعی در فرار از رسانه ها دارند.

و باز همین طور می تواند همین مسائل را دید و امیرالمؤمنین (ع) تذكر می دهد و پست ترین شبهه از شبهه معرفتی دینی می داند كه از هوی های نفسانی بلند شده است: «انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احكام تبتدع و...» (خطبه 50).

منشاء فتنه و فساد پیروی از هوای نفس است و نوع آوری كه در احكام می شود همه با كتاب خدا سر سازگاری ندارد گروهی از مردم دیگران را بر این فتنه ها نوآوری در احكام یاری و پیروی می كنند پس اگر باطل و حق در هم نمی شد راه حق بر خواهان آن پوشیده نمی گردید و اگر حق در میان باطل پنهان نمی شد دشمنان نمی توانستند از آن پوشیده نمی گردید و اگر حق در میان باطل پنهان نمی شد دشمنان نمی توانستند از آن بدگویی كنند ولیكن چون قسمتی از حق و قسمتی از باطل فرا گرفته و در هم می گردد پس آنگاه شیطان بر دوستان خود غلبه پیدا می كند و كسانی كه لطف خداوند شامل حال آنها گردیده نجات می یابند. پس وظیفه روشنگری رسانه در یك سیاستگزلری اسلامی به خوبی روشن می شود همین تمیز حق از باطل.

باز همین آزادی گرایی معرفتی دینی را به طور مطلق قبول ندارد و آن را سبب فتنه و مشكلات می داند و سبب می شود كه امت اسلامی از درون سست شود و امام آن دیگر قدرتی در تعیین راه نداشته باشد.

«و ما كل ذی قلب بلبیب و لا كل ذی سمع بسمیع و...» (خطبه 87)

هر صاحب قلبی خردمند نیست و هر گوش داری شنوا نیست و هر چشم داری بینا نیست پس شگفتا و چگونه تعجب نكنم از خطا و اشتباه كاریهای این فرقه های گوناگون كه دلیلهای ایشان در دین شان با یكدیگر اختلاف دارد از سنت پیامبری پیروی نكرده بكردار وصیی اقتداء نمی نماید و ایمان به غیب نمی آورند و از زشتی خودداری نمی كنند و در شبهات و محل شبهه عمل می كنند در شهوات سیر می كنند معروف و پسندیده نزد ایشان چیزی است كه خودشان نیكو شناخته اند و منكر و ناشایسته پیش آنها چیزی است كه خودشان بد دانسته اند در مشكلات پناه گاهشان خودشان هستند در امور مبهم اعتمادشان به رایهای خودشان است گویا هر موردی از ایشان در آنچه می بیند پیشوای خود است كه بنده های استوار و دلائل محكمه از خویش گرفته است و...

سستی و آزادی در معرفت دینی و فردگرایی معرفتی در دین سبب سستی در ولایت و امامت می گردید یعنی: آزادی در معرفت دینی- آزادی در ساختار حكومت دینی- سست شدن ولایت دینی به همین دلیل است كه امیرالمؤمنین (ع) در خطبه 91 می گوید كه اگر بجای من كسی دیگری انتخاب كنید من اطاعت او را از شما بهتر خواهم كرد چون بایستی قوام حكومت حفظ شود و «و ان تركتمونی فانا كاحدكم و لعلی اسمعكم و اطوعكم لمن و لیتموه امركم.»

اگر از خلافت من برگردید من مثل یكی از شما خواهم بود و شاید از شما فرمانبردارتر و مطیع تر نسبت به خلیفه انتخابی شما باشم.

كه همه به دنبال استقرار حكومت اسلامی به عنوان یك ساختار با این نوع معرفت می باشد.


در سیاستگزاری ارتباطی بایستی سعی بر سلامت دین و دنیا و یا جسم انسان كه بستر و زمینه بقای انسان در این دنیا می باشد، شود تا یك نوع سیاستگزاری كامل باشد. ولی با اصالت دین در مقابل دنیا است چون دین نسبت به دنیا ترجیح دارد چنین كه امام علی (ع) می گوید:

«نستعینه من امرنا علی ما یكون و نساله المعافاة فی الادیان كما نساله المعافاة فی الابدان» (خطبه 98).

ولی بعد از این كلمات است كه می گوید كه ترك دنیا و حب او كنید.

ولی او ثبات و استقرار تا آخر الزمان را در پناه وجود انسان كامل می داند كه از آل محمد (ص) می باشد:

«الا ان مثل آل محمد (ص) كمثل نجوم السماء اذا خوی نجم طلع نجم فكانكم قد تكاملت من الله فیكم الصنائع و اراكم ما كنتم تاملون» (خطبه 99).

از طرف دیگر بایستی در پناه انسان كامل كه الگو می باشد به انسان شناسی پرداخت و تمام سیاستگزاری رسانه ای به این جهت باشد كه انسان جایگاه خودش را در جهان بشناسد و بداند كه معرفت جایگاه و قدر و اهمیت خودش را نخواهد شناخت مگر كه خداوند را بشناسد پس اگر كسی خدا را فراموش كرد انسانیت خودش را نیز فراموش خواهد كرد معرفت انسان بدون معرفت خداوند میسر نمی شود و معرفت خداوند بدون معرفت انسان امكان پذیر نیست خصوصا معرفت انسان كامل كه مظهر تمام اسماء الهی است.

«العالم من عرف قدره و كفی بالمرء جهلا الا یعرف قدره و ان من ابغض الرجال الی الله لعبدا و كله الله الی نفسه جائرا عن قصد السبیل سائرا بغیر دلیل ان دعی الی حرث الدنیا عمل و ان دعی الی حرث الاخرة كسل كان ما عمل له واجب علیه و كان ما ونی فیه ساقط عنه» (خطبه 102).

پس غفلت از خودش و جایگاه خودش و معرفت خودش در سیاستگزاری رسانه ای اسلامی مذموم است ولو اینكه در جهان امروز در رسانه ها و سیاستگزاری مربوط به آن سعی در محو هویت انسانی اوست و غافل كردن انسان از مسائل او.

در خطبه دیگر می كوید:

«الا و ان ابصر الابصار ما نفذ فی طرفه الا ان اسمع ما وعی التذكیر و قبله. ایها الناس استصبحوا من شعلة مصباح واعظ متعظ و امتاحوا من صفو عین قد روقت من الكدر» (خطبه 104).

كه باز بر همین مطلب سعه می گذارد كه بایستی از غفلت برون شد و با چشم و گوش بسوی بصیرت حركت كرد. و سیاست رسانه ای اسلامی نیز بایستی بر این نوع بصیرت استوار باشد نه آنكه بصیرتی داده شود تا از این بصیرتها غافل شود باز برای اینكه انسان شناسی بر اساس الگوی كامل را یادآور شود تا از غفلت روز مرگی انسانی كاسته شود و سعی در یافتن هویت خودش بكند. به انسان كامل بودن خودش اذعان می كند و رفتن به سوی او نیز مطرح می فرماید:

«نحن شجرة النبوه و محط الرسالة و مختلف الملائكة معادن العلم و ینابیع الحكم ناصرنا و محبنا ینظر الرحمه و عدونا و مبغضنا ینتظر اسطوة» (خطبه 108).

در سیاستگزاری ارتباطی اسلامی بایستی حكمت احكام را بیان كرد یعنی بایستی اساس بر این باشد كه برای انسانها اعمالشان توجیه پذیر باشد تا آنها بتوانند كاملا با طیب خاطر به آن عمل كنند چون اگر حكمت هر باید و نبایدی را در یابد راحت تر عمل خواهد كرد و یكی از علل عمل نكردن به قانون و غیره ندانستن حكمت آن است. پس باید در سیاستگزاری ارتباطی، حكمتهای هر باید و نباید تضاد وجود نداشته باشد تا انسان بتواند بدون تعارض به این بایدها و نباید عمل كند. یعنی هر باید و نباید جای خودش را دریابد.

«ان افضل ما توسل به المتوسلون الی الله سبحانه الایمان به و برسوله و الجهاد فی سبیله فانه ذروة الاسلام و كلمة الاخلاص فانها الفطرة و اقام الصلوة فانها الملة...» (خطبه 109).

پس دقیقا روش بیان اینگونه مسائل نیز بایستی در یك برنامه ریزی دقیق بدست آورد. ولی تمامی این مسائل از عهده انسانی برمی آید كه به تمامی جوانب امر مسلط است و می تواند آن را ترسیم كند و آن شخص كسی جز انسان كامل نیست: «تا لله لقد علمت تبلیغ الرسالات و اتمام العدات و تمام الكلمات. و عندنا اهل البیت ابواب الحكم و ضیاء الامر. الا و ان شرائع الدین واحدة و سبله قاصدة. من اخذ بها لحق و غنم و من وقف عنها ضل و ندم» (خطبه 119).

در جای دیگر نیز همین كلمات را به زبان دیگری فرموده اند:

«فاذا حكم بالصدق فی كتاب الله فنحن احق الناس به و ان حكم بسنة رسول الله (ص) فنحن اولاهم به» (خطبه 125).

و این را متفرع بر یك اساس ارتباطی قرار می دهد و آن اینكه كتاب بدون ترجمان نمی شود یعنی نفس كتاب و نوشتار بدون یك انسان كه سخنگو باشد نمی توان از كتاب چیزی فهمید:

«هذا القران انما هو خط مستور بین الدفتین لا ینطق بلسان و لابد له من ترجمان. و انما ینطق عنه الرجال» (خطبه 125).

و این ترجمان بایستی انسان كامل باشد. پس مظهر ارتباطات اسلامی بایستی انسان كامل باشد.

در وسایل ارتباط جمعی نبایستی همت بر نوآوری و توسعه باشد و اگر فقط این طور باشد سبب خواهد شد كه بی ریشه گی اجتماعی به وجود آید پس توآوری اوج بگیرد و وسایل ارتباطی اگر در این نوآوری حركت كنند بحران سازی اوج خواهد گرفت و برای كنترل بحران ما در فرآیند نوآوری و توسعه فقط تكیه بر حافظه تاریخی و سنت است: «ما احدثت بدعة الاترك بها سنة فاتقوا البدع و الزموا المهیع ان عوازم الامور افضلها و ان محدثاتها شرارها» (خطبه 145).

بدعتی آشكار نگشت مگر آنكه به سبب آن سنتی از بین برود پس از بدعتها پرهیز نموده در راه روشن قدم نهید زیرا امور قدیمه بهترین كارها است و بدعتها نو بدترین چیزهاست.

در باب سیاستگزاری ارتباطی در زمان جنگ نیز می فرماید: بایستی اولا معناهایی ایجاد كرد كه خود به خود این معناها سبب می شود كه جنگجویان و رزمندگان با روحیه بالا جنگ را ببرند و این معناها می تواند دین باشد.

ثانیا بایستی ابهت نظام اسلامی حفظ شود با حفظ سلسله مراتب در مرحله جنگ.

ثالثا از هر كاری كه سبب تشجیع دشمن می شود بایستی پرهیز كرد.

رابعا اینكه نبایستی از كثرت دشمن و كثرت سلاح او ترسید بلكه بایستی به روحیه فرد و جنگهای روانی دشمن اهمیت داد اگر سربازی دارای روحیه قوی باشد جنگ را خواهد برد اگر چه دشمن دارای نیرو و سلاح قوی تر و بیشتر خواهد بود پس نقش ارتباطات از دیدگاه امام علی (ع) در جنگ بسیار مهم است و نقش خدا و اعتقادات مذهبی افراد بسیار مهم است.

یاری نمودن و خوار كردن این امر به انبوهی و كمی نبوده و آن دین خداست كه آنرا پیروزی دارد و لشكر خداست كه آنها را مهیا ساخته و كمك نموده... اگر چه عرب امروز اندك است ولی به سبب دین اسلام بسیار هستند. و به جهت اجتماع و یگانگی غلبه دارند پس تو مانند میخ واسطه آسیا باش و آسیا را به وسیله عرب بچرخان (خطبه 146).

پس نقش رهبری در جنگ نقش بسیار مهمی است كه بایستی در سلسله مراتب جنگ حفظ شود و امنیت داخلی در پشت جبهه به وسیله همین رهبری حفظ می شود چون در حال جنگ بحرانهای داخلی و پشت جبهه را تهدید می كند كه با رهبری و حفظ اقتدار رهبری حل می شود.

در فراز دیگری می گوید كه: ما پیش از این به بسیاری لشكر جنگ نمی كردیم بلكه با كمك و یاری خداوند متعال می جنگیدیم. (خطبه 146).

ترویج حقوق عمومی و احترام به یكدیگر در سطح جامعه یكی از وظائف وسایل ارتباطی است چرا كه این بالاترین مسئله دین است.

«فضل حرمة المسلم علی الحرم كلها و شد بالاخلاص و التوحید حقوق المسلمین فی معاقدها فالمسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده الا بالحق و لا یحل اذی المسلم الا بما یجب» (خطبه 166).

صداقت در پیام رسانی بسیار مهم است و اگر رسانه ها جز در مواردی كه امنیت ملی در خطر می افتد و یا اخلاقیات به خطر می افتد بایستی با مردم صداقت داشته و صادقانه سخن بگویند و یا بنویسند

«كل غدره فجرة و كل فجرة و لكل غادر لواء یعرف به یوم القیامة» (خطبه 191).

در خطبه دیگر به موانع ارتباطی در ارتباط با زمان می پردازد یعنی نفس زمان می تواند سبب قطع ارتباطی بین گوینده و گیرنده شود.

همان احادیث در دسترس مردم حق و باطل است راست و دروغ و نسخ كننده و نسخ شده و عام و خاص و محكم و متشابه و محفوظ و موهوم است.

بطور خلاصه ایشان می فرماید:

1- برخی از احادیث توسط مسلمانهای دروغین و منافق به رسول الله (ص) نسبت داده شده است.

2- مردی كه از رسول خدا (ص) حدیثی را شنیده ولی خوب آنرا حفظ نكرده و آنرا اشتباه نقل می كند.

3- برخی از راویها امری را شنیده ولی بعدا از نهی از آن خبردار نشده و یا برعكس.

4- و برخی از تمامی مسائل فوق مبری بوده و حدیث را كاملا حفظ كرده است با تمامی مشخصات آن.

5- گاهی شخص حدیثی می شنید ولی معنای آن را تشخیص نمی داد پس بر معنایی آنرا حمل می كرد كه معنای اصلی نبود.

6- گاهی آنها شاهد گفتن حدیثی به یك شخص بادیه نشین از جانب رسول الله (ص) بودند ولی دیگر سؤالی برای دقت در آن نمی كردند. (خطبه 201) پس پس نشان از این دارد كه یك پیام ارتباطی در یك ساختار و بستر معنادار می شود و اثر زمان دچار مسائل مختلف و تحریف می شود پس بایستی شرایط ارتباطی آن درست و صحیح شناسایی شود.

وسایل ارتباطی بایستی در رابطه حاكم و مردم یك حالت تعدیل ایجاد كنند نه حاكم بر مردم تسلط مطلق پیدا كند و برعكس آن.

«و اعظم ما افترض سبحانه من تلك الحقوق حق الوالی علی الرعیه و حق الرعیه علی الوالی...» (خطبه 207).

پس بایستی هم والی و هم رعیت حقوق یكدیگر را رعایت كنند و این رعایت حقوق یكدیگر سبب می شود كه قانون احترام پیدا كنند و اگر غیر از این شد اینجاست كه نظام امور از هم پاشیده می شود و یا ظلم و جور غلبه پیدا می كند. و مهمترین در این راه نصیحت كردن به یكدیگر برای اقامه حق نسبت به والی و رعیت و مردم می باشد.

پس وسائل ارتباطی بایستی وظیفه تناصح و یا نصیحت یكدیگر را داشته باشند. آنها نبایستی چاپلوسی كنند و نه ظلم بلكه بایستی عدل را پیشه كنند. از دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) معنا اصل ارتباطات است و اگر معنا نباشد ارتباطات شكل نمی گیرد ولی فقط معنا مهم نیست بلكه قالب آن یعنی زبان نیز مهم است پس ارتباطات منوط به معنی در درجه اول و زبان و قالب در درجه دوم می باشد:

«الا ان اللسان بضعة من الانسان فلا یسعده القول اذا امتنع و لایمهله النطق اذا اتسع و انا لامراء الكلام و فینا تنشبت عروقه و علینا تهدلت غصونه» (خطبه 224).

آگاه باشید زبان پاره ای از انسان است كه گفتار با آن همراهی نكند هرگاه شخص ناتوان باشد و گفتار زبان را مهلت ندهد هرگاه شخص توانا باشد و ما امیران سخن هستیم و ریشه های آن در ما فرو رفته و شاخه هایش بر ما گسترده شده پس انسان كامل در ارتباطات و معنا بخشی در رده یك است. پس اصل در ارتباطات اسلامی انسان كامل است یكی از وظیفه های شدید و مسائل ارتباط جمعی نشان دادن تاریخ و عبرتهای مربوط به آن است.

«فاعتبروا بما اصاب الامم المستكبر...» (خطبه 234)

پس از كیفر خدا و حمله و سختیها و عذابهای او كه به گردنكشان پیش از شما رسیده عبرت گیرید و بجاهایی كه چهره شان بخاك افكنده شد و پهلویشان افتاده پند پذیرند و از آنچه تولید كبر و سربلندی می نماید. بخدا پناه ببرید چنانكه از حوادث و پیشآمدهای سخت روزگار به او پناه می برید. (خطبه 234) در وسایل ارتباط جمعی نبایستی سخنان مضحك و لوده بازی رواج گیرد چون سبب سست شدن اخلاقیات جامعه می شود.

«ایاك ان تذكر من الكلام ما یكون مضحكا و ان حكیت ذلك عن غیرك» (نامه 31).

البته لودگی با طنز فرق دارد لودگی سبب سست شدن مسائل اخلاقی می شود ولی طنز سبب ثبات اخلاقی می شود وسایل ارتباط جمعی بایستی واسطه قدرت باشند و مردم داری كنند بعضی سعی كنند زبان مردم باشند كه از مسؤولین سؤال كنند و دل مردم را بدست آورند چون قدرت هر نظام به وفاداری مردم نسبت به آن حكومت است و وسایل ارتباط جمعی بایستی در راستای همین مسئله مشروعیت زدایی برای نظام كنند.

«و لیكن احب الامور الیك اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل و اجمعها لرضی الرعیة...» (نامه 53).

كاری كه باید بیش از هر كار دوست داشته باشی میانه روی در حق است و همگانی كردن رضا و خشنودی چند تن را پایمال می سازد و خشم چند تن در برابر خشنودی همگان اهمیت ندارد. و از رعیت هیچكس بر حكمران در هنگام رفاه و آسانی گران بارتر و در گرفتاری كم یاری كننده تر و در انصاف و برابری ناراضی تر و در خواهش پراصرارتر و موقع بخشش كم سپاس تر و هنگام رد دیر عذرپذیرنده تر و در پیشامد سختیهای روزگار در شكیبایی سست تر از خواص نیست و ستون دین و انبوهی مسلمانها و آماده برای دشمنان همگام از مردم هستند پس باید با آنان همراه بوده و میل و رغبت نظر با آنها باشد. وسایل ارتباط جمعی بایستی ایجاد كننده بحثهای كارشناسی باشد تا حكومت در پناه آن بتواند درست عمل كند.

«و اكثر مدارسة العلماء و منافثه الحكماء فی تثبیت ما صلح علیه امر بلادك و اقامة ما استقام به الناس قبلك» (نامه 53).

از طرف دیگر وسایل ارتباط جمعی بایستی كلیه طبقات اجتماعی را برجسته كند تا بتواند یك نظام منسجم اجتماعی به وجود آورد چون همه اقشار جامعه احتیاج به هم دارند و وجودشان در جامعه لازم است.

«و اعلم ان الرعیة طبقات لا یصلح یعضها الا ببعض و لاغنی ببعضها عن بعض...» (نامه 53).

حتی بایستی اقلیتهای جامعه در وسایل ارتباط جمعی جایی داشته باشند.

ولی بایستی طبقه پایین اجتماعی در اولویت باشند.

«ثم الله الله فی الطبقة السفلی من الذین لاحیلة لهم من المساكین و المحتاجین و اهل البوسی و الزمنی...» (نامه 53).

وسایل ارتباط جمعی در عین حالیكه جامعه را در آمادگی برای مقابله با تهدیدهای خارجی نگه داشته باشد ولی بایستی در زمان صلح یك حالت راحتی ایجاد شود.

از صلح و آشتی را كه رضا و خشنودی خدا در آن است و دشمنت تو را به آن بخواند سرپیچی مكن زیرا در آشتی راحت لشكریان و آسایش اندوزان و آسودگی برای شهرهایت است ولی از دشمنت پس از آشتی برحذر باشد و بترس زیرا دشمن چه بسیار خود را نزدیك گرداند تا غافل گیر كند پس احتیاط و استواری كاری را پیشه كن و زیر بار حسن ظن و نیكو گمانی بزودی نرو. (نامه 53)

وسایل ارتباط جمعی نبایستی شخصیت سازی كنند:

و بپرهیز از خود پسندی و تكیه بر چیزی كه تو را به خود پسندی وا دارد و از اینكه دوست بداری مردم تو را بسیار بستایند زیرا این حالت از مهم ترین فرصتهای شیطان است (نامه 53).

وسایل ارتباط جمعی نبایستی زیاد غلو و زیاده روی از افرادی و یا عملی بكنند كه سبب نارضایتی و یا بی اعتنایی مردم می شود. و بپرهیز از اینكه بر مردم به نیكی كه می كنی منت گزاری یا كاری كه انجام می دهی بیش از آنچه هست در نظر آری یا به وعده ای كه به آنان می دهی وفا نكنی زیررا منت نهادن احساس را بی نتیجه می گرداند و كار را پیش از آنچه هست پنداشتن نور حق را می زداید و وفا نكردن به وعده سبب خشم خدا و مردم می گردد. (نامه 53)

نبایستی وسایل ارتباط جمعی آنچه همه در آن مساوی هستند آنرا به شخصیتها اختصاص بدهند. چون باعث تنفر می شود.

بترس از بخود اختصاص دادن آنچه مردم در آن یكسانند و بپرهیز از خود را به نادانی زدن در آنچه توجه به آن بر تو لازم است از اموریكه همه می دانند زیرا آن از تو برای دیگری گرفته خواهد شد و بزودی پرده ها از روی كار ما برداشته شود و داد مظلوم و ستم كشیده از تو بستانند. (نامه 53)

معنا اساس ارتباطات است ولی این معنا گاهی از هواهای نفسانی تولید شده و در قالب دین حسی ریخته می شود و به معرض ارتباطات می آید.

«فعدوت علی طلب الدنیا بتاویل القرآن» (نامه 55)

خطاب به معاویه نوشته كه: پس برای دنیا به تأویل قرآن شتافتی. و سپس این تأویل را بر علیه امام علی (ع) در یك فرآیند ارتباطی بكار می برد.

بایستی وسایل ارتباط جمعی شبهه زدایی كنند و ابهامات را روشن كنند و گرنه فتنه ها به پیش خواهد آمد خصوصا كه شبهه و ابهام به وجود آورند.

«فاحذر الشبهة و اشتمالها علی لبستها فان الفتنة طالما اغدفت جلابیبها و اغشت الابصار ظلمتها» (نامه 65).

برای ابهام زدایی بایستی آنچه را گفت كه داررای وجوه زیادی نباشد چون ابهام زایی می شود تا ابهام زدایی.

«لا تخاصمهم بالقرآن حمال ذو وجوه تقول و یقولون ولككن حاججهم بالسنه فانهم لن یجدوا محیصا.»

یعنی مصداق بایستی بكار برده شود تا مفهوم.

مردم گرایی وسایل ارتباط جمعی یعنی یك نوع رراه آمدن با مردم و مدارا كردن با مردم می باشد چون دل بدست آوردن مردم كاری بس سخت می باشد.

«قلوب الرجال و حشیة فمن تالفها اقبلت علیه» (حكمت 47).

وسایل ارتباط جمعی اگر به طرف مال پرستی و اصالت ثروت برود عملا وارد تمامی شهوات شده است یعنی كافی است كه سیاستگزاری وسایل ارتباط جمعی به طرف فرهنگ ثروت طلبی باشد خود به خود تمامی مسائل دیگر مادی و دنیاپرستی وارد خواهد شد چون مال پرستی زمینه كلیه شهوات است.

«المال مادة الشهوات» (حكمت 55).

در بعد تبلیغات دینی بایستی طوری باشد كه مردم از رحمت و آمرزش خدا و آسایش و خوشی از جانب خدا مأیوس نسازد ولی نبایستی این مأیوس نكردن و امیدوار ساختن سبب یك نوع نترسی و امنیت یافتن از مكر خداوند و عذاب او باشد.

«الفقیه كل الفقیه من لم ینقط الناس من رحمة الله و لم یؤیسهم من روح الله و لم یومنهم من مكر الله» (حكمت 87).

وسایل ارتباط جمعی در خبرسازی و خبررسانی و اطلاع رسانی بایستی تفكر را در مردم زنده كنند تا اینكه با اطلاع رسانی تفكر را در مردم كور كنند و یا صرف خبر رسانی نبایستی جای تفكر بگیرد و مردم چشم و گوش بسته به رسانه ها توجه كنند مثل رسانه های كشورهای صنعتی.

«اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایة لا عقل روایة فان رواة العلم گثیر و رعاته قلیل» (حكمت 94).

وسایل ارتباطی بایستی در مسائل روزمره مردم و حل مشكلات مردم بر سه روش جلو رود.

اول: اینكه مردم مشكلات خودشان را كوچك بشمارند و آنرا بزرگ نپندارند.

دوم: مشكل خودشان را ظاهر نكنند تا راحت تر بتوانند آنرا حل كنند یعنی فغان و ناله راه نیندازند.

سوم: برای حل آن سریع حركت كنند.

«لا یستقیم قضاء الحوائج الابثلاث باستصغارها لتعظم و باستكتامها لتظهر و بتعجیلها لتهنو» (حكمت 97).

وسایل ارتباطی بایستی كاری كنند كه زمان در زندگی مردم وارد شود و هر كاری در زمان خودش جلوتر و نه عقب تر انجام شود تا سبب غصه ها نشود.

«اضاعة الفرصة غصة» (حكمت 114).

در وسایل اررتباط جمعی نبایستی دنیا كوبیده شود چون سبب یك نوع ركود در زندگی و یك نوع ریاكاری اجنماعی خواهد شد.

«قد سمع رجلا یذم الدنیا: ایها الذام للدنیا المغتر بغرورها المخدوع بأباطیلها... ان الدنیا دار صدق لمن صدقها ودار عافیة لمن فهم عنها و دار غنی لمن تزود منها و دار موعظة لمن اتعظ بها مسجد احباء الله و مصلی ملائكه الله و مهبط وحی الله و متجر اولیاء الله اكتسبوا فیها الرحمه و ربحوا فیها الجنه» (حكمت 126).


یعنی كسی كه دنیا را می كوبد خودش مشمول دنیاگرایی و غرور دنیایی شده است چون دنیا یك وسیله ارتقاء به سوی خدا و بهشت و رستگاری است پس دنیاگرایی با جهت آخرتی و معنوی اشكالی ندارد.

وسایل ارتباطی نبایستی (در دیدگاه اسلام) توده سازی كند و یك نوع حالت توده ای در جامعه به وجود آورد.

«الناس ثلاثه فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع اتباع كل ناعق یمیلون مع كل ریح لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجاوا الی ركن وثیق» (حكمت 147).

توده یعنی جمعی كه با وسایل ارتباط جمعی جهت داده می شوند و غیر از آنچه وسایل ارتباط جمعی می گویند نه فكر می كنند و نه تصمیم بگیرند. وسایل ارتباط جمعی بایستی زبان انسانها بشوند تا انسانها بتوانند شخصیت خودشان را بارور بسازند و جامعه را غنی بسازند.

«المرء مخبوء تحت لسانه» (حكمت 140).

تهاجم فرهنگی یعنی راضی كردن انسانهای یك جامعه به اعمال باطل جوامع دیگر كه این با خود كناه كردن فرقی ندارد.

«الراضی بفعل قوم كالداخل فیه معهم و علی كل داخل فی باطل اثمان اثم العمل به واثم الرضی به» (حكمت 146).

وسایل ارتباطی بایستی مظهر مشاركت مردم در امور باشد، رشد اجتماعی در تمامی سطوح به وجود آورند و از نابودی جامعه جلوگیری كنند چون جامعه بدون مشاركت مردمی پوك خواهد شد.

«من ملك استاءثر و من استبد برایه هلك و من شاور الرجال شاركها فی عقولها» (حكمت 152).

برای اینكه ما بتوانیم یك تفاهم ملی و اجتماعی به وجود آوریم بایستی یك نوع آگاهی عمومی به وجود آوریم چرا كه:

«الناس اعدأ ماجهلوا» (حكمت 163).

وسایل ارتباطی بایستی سعی كنند كه در نهایت تنوع یك پیام را ابلاغ كنند نه تنوع پیامها چون سبب گمراهی می شوند:

«ما اختلفت دعوتان الا كانت احداهما ضلالة» (حكمت 174).

سلیقه ورزی در وسایل ارتباط جمعی یك ركن و اساس است وارد شدن از راه سلیقه های مردم یكی از راههای نفوذ در قلب مردم توسط وسایل ارتباطی است.

«ان للقلوب شهوة و اقبالا و ادبارا فاتوها من قبل شهوتها و اقبالها فان القلب اذا اكره عمی» (حكمت 184).

وسایل ارتباط جمعی نبایستی اوباش پروری كنند یعنی سبب شوند افرادی را كه قانون شكن هستند جمع كنند چون آنها زمانی كه جمع می شوند سبب ضرر مشكل زا می شوند. آنها كسانی هستند كه هنگامی جمع می شوند پیشرفت می كنند و چون پراكنده گردند شناخته نشوند آنها كسانی هستند كه چون گرد آیند زیان دارند و چون پراكنده شوند سود دارند چون پیشه و كار خودشان می گردند و مردم به وسیله آنها سود می برند مانند بازگشتن بنا به ساختمان و بافنده به كارگاه و نانوا به نانوایی خود (حكمت 190).

وسایل ارتباطی بایستی سعی كنند كه مردم دارای یقینها و ثابتهایی در زندگی شوند تا زندگی راحتی داشته باشند.

«لاتجعلوا علمكم جهلا و یقینكم شكا اذا علمتم فاعملوا و اذا تیقنتم فاقدموا» (حكمت 266).

چون در شك و دودلی و ندانم كاری زندگی بسیار مشكل خواهد شد پس وسایل ارتباطی تزلزل زا نبایستی باشد. خصوصا در مسائل اخلاقی و ارزش. یكی از جاهایی كه بایستی حفظ شود حریم دشمن و دوست است كه سبب می شود در جامعه یك نوع انسجام به وجود آید تعیین مرز دوست و دشمن و تعیین دوست و دشمن بسیار مهم است.

«اصدقاوك ثلاثة و اعداوك ثلاثة...» (خطبه 287).

دوستانت سه تا می باشند و دشمنانت سه تا، دوستان تو دوست و دوست دوست تو دشمن دشمن تو و دشمنانت، دشمن تو و دشمن دوست تو و دوست دشمن تو می باشد.

در باب فرهنگ جنسی نمی توان جلوگیری از مظاهر جنسی یك جامعه بطور كلی كرد پس بایستی راهی پیدا كرد كه ارضاء مشروع جنسی شود.

امام در بین اصحاب خود نشسته بود زنی زیبا بر ایشان گذشت اصحاب چشمهایشان را به انداختند آن حضرت فرمود: دیده های این نرها بر هوا افكنده است و اینگونه نگاه كردن سبب هیجان و برانگیخته شدن شهوت و خوشی است در ایشان پس هرگاه یكی از شما به زنی كه او را خوش آید نگاه كند باید با اهل خود هم بستر شود كه او زنی مانند هر زن دیگر است. (حكمت 412).

و برای امید بخشیدن و داشتن یك ایده در آینده و تحرك و جنبش و جوش دو راه وجود دارد یكی ثروت جویی، دوم علم جویی این دو می تواند امیدهای زیاذی بیافزایند و در رسانه ها بایستی یكی از این دو یا هر دو امید بخشیدن بكار بروند.

«منهوبان لا یشبعان طالب علم و طالب دنیا» (حكمت 449).

و چون در اسلام علم ترجیح بر ثروت دارد پس بایستی علم بر ثروت در رسانه ها ترجیح پیدا كند.

احساسی بودن سبب افراط و تفریطها خواهد شد نبایستی رسانه ها به دنبال احساسی كردن مردم باشند و بایستی تا حدی عقلانیت مردم را پرورش دهند تا احساس و عقل سبب تعدیل احساس شود.

«هلك فی رجلان محب غال و مبغض قال محب مفرط و باهت مفتر» (حكمت 461).

احساس گرایی امت كه سبب افراط در محبت و یا افراط در غضب است و اگر همانطور كه در اسلام گفته شده است عقل همراه با آن شود سبب تعدیل احساس خواهد شد.

«ما استودع الله امرا عقلا الا استنقذه به یوما ما» (حكمت 339).